معنی شاعر بنام فرانسوی
حل جدول
راسین
نویسنده بنام فرانسوی
زولا
درامنویس بنام فرانسوی
راسین
شاعر بنام بریتانیایی
تنیسون
شاعر فرانسوی
لافونتن
ژول رومن
ویون
الفونس دولامارتین
مالرب
ژان راسین
ژول رومن، راسین
وس
پل والری
لغت نامه دهخدا
بنام. [ب َ] (ع اِ) همان بنان است که سر انگشت باشد. (آنندراج) (ناظم الاطباء) (منتهی الارب).
بنام. [ب ِ] (ص مرکب) بانام. مشهور. معروف. نامی. نامدار. نامور. نام آورد. (یادداشت مرحوم دهخدا). نامدار. مشهور. معروف. (فرهنگ شعوری):
سراپرده ٔ شاه ایران تمام
بگرد آمده پهلوانی بنام.
اسدی.
|| بافتخار. بمردی. بسربلندی:
بگویش که در جنگ مردن بنام
مرا بهتر آید ز گفتار خام.
فردوسی.
همی گفت کامروز مردن بنام
به از زنده و رومیان شادکام.
فردوسی.
|| همنام باشد که به ترکی ادآش گویند. (برهان) (آنندراج). سمی. (یادداشت مرحوم دهخدا).
معادل ابجد
1071